نقل از وبلاگ "روح درمانی":
آیتالله عبدالله جوادی آملی، پیش از ظهر دوشنبه در درس خارج خود به ادامه تفسیر آیات آغازین سوره مبارکه فاطر پرداخت و گفت: فرشتگان اگر رسول هستند، یک سمت خاص دارند، برهان عقلی و نقلی تام مبنی بر اینکه همه فرشتگان معصوم و مجرد هستند، به آسانی به دست نمیآید، حالا این فرشتگان یا از سنخ ملائکةالارض باشند، یا از سنخ ملائکةالسماء باشند، امام سجاد(ع) بر تشییعکنندگان برف و باران صلوات فرستاده است و اثبات تجرد و عصمت این فرشتگان کار آسانی نیست، اگر این چنین برهانی به دست آمد آن وقت باید روایاتی که درباره لغزش فرشتگان است، توجیه شود.
وی با اشاره به آیه «مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلَا مُمْسِکَ لَهَا وَمَا یُمْسِکْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»، افزود: از به کار بردن کلمه «فتح» به معنای کلید یا مخزن معلوم میشود که خداوند خزائنی دارد، «لَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» هم این معنا را میرساند، همیشه بنا بر باز بودن در است، نه بستن در، کلید را هم میتوان مفتاح گفت، هم میتوان مغلاق گفت، چون کلید در یک جهت باز میکند و در جهت دیگر میبندد، اما اساس کار خداوند بر گشودن و فتح است، امساک و ارسال الهی نظیر امساک و ارسال موجود مادی نیست که حتما مادی باشد، علم، تقوا، زهد هم میتواند امساک و ارسال شود.
مفسر برجسته قرآن کریم ادامه داد: این فتح برای کسانی است که به مخزن برسند، اما کسانی که به مخزن دسترسی ندارند، چه گشوده باشد و چه بسته باشد، تفاوتی ندارد، به همین دلیل باید برای آن افراد ارسال کنند، باید کسی از مخزن بگیرد و برای او بفرستد تا از مخزن استفاده کند، اگر کسانی جزو « ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى» شدند و عندالهی شدند و در رحمت بر آنان باز شد، صرف باز شدن برای آنان کافی است، اما برای برخی دیگر باید ارسال شود.
وی خاطرنشان کرد: هر کاری را که خدای سبحان کرد، بعد از او نمیشود، کار دیگری انجام داد، در سوره مبارکه جاثیه آمده است «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ» یعنی در برابر ذات اقدس اله دیگر نمیتوان کاری انجام داد، آن جا که خداوند میبندد، کسی نمیتواند باز کند، آن جا که باز میکند کسی نمیتواند ببندد، این آیه حاکم بر بسیاری از آیات دیگر است، در آیات ضلالت که اضلال به خداوند نسبت داده میشود، این امساک فیض خداوند است، نه ارسال ضلالت، همه این آیات محکوم به آیه محل بحث هستند، خداوند آن جا که لازم باشد، در رحمت را باز میکند و وقتی که میبیند بیاثر است، نمیدهد.
رابطه ربوبیت و خالقیت
حضرت آیتالله جوادی آملی با بیان این آیه که «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ» ابراز کرد: چون در فضای مکه شرک بود، فرمود نعمت، رحمت، فتح و ارسال از خداوند است و همه اینها به خالقیت خداوند برمیگردد، الا و لابد ربوبیت به خلقت بازمیگردد، مشرکان قبول دارند که غیر از خدا کسی دیگر خالق نیست، اما در ربوبیت مشکل دارند، ربوبیت را به غیر خداوند اسناد میدهند، اما غیر از خدا را رب، منعم، رازق، مرسل و مانند آن میدانید، اما باید بدانید که این ربوبیت به خلقت بازمیگردد، خداوند میپروراند، یعنی کمالی را به موجودی عطا میکند، ایجاد کمال و اعطای کمال همان خلقت میشود، پس ربوبیت به خلقت بازمیگردد.
وی بیان کرد: برهان دیگر این است که خدای سبحان اگر بخواهد بپروراند الا و لابد باید خالق باشد، برای اینکه اگر کسی عهدهدار تربیت موجودی شد در صورتی که او را نیافریده باشد و از ساختار درونی او بیاطلاع باشد، چگونه میتواند او را بپروراند؟ چه کسی میتواند یک تکه خاک را به صورت بدخشان و عقیق دربیاورد؟ حتما کسی که رب است، باید خالق باشد، لذا ذات اقدس اله در قرآن کریم مسأله نعمت و رحمت را مطرح میکند و میگوید به یاد نعمت خداوند باشید.
تسلط شیطان بر انسان سبب جدی گرفتن امور دنیایی میشود
مؤلف کتاب مفاتیحالحیاة ابراز کرد: آن رحمت، نعمت و فتح و ارسال را جز خالق احدی نمیتواند انجام دهد، از این رو میفرماید «هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ»، چون انعام الا و لابد به خلقت بازمیگردد، تلازم میان خلقت و ربویت وجود دارد، روزیهای آسمانی باران و اشعه آسمان و شمس و سایر کواکب، علوم و معارف روزیها آسمانی است، اما روییدنیها، کشاورزیها روزیهای زمینی است، در ادامه میفرماید حالا که خالقی غیر از او نیست «لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ»، اگر کسی بخواهد کار بیاراده انجام بدهد ممکن نیست، شما مشرکان چرا منصرف و انحراف یافتهاید.
وی با اشاره به آیه «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ» اظهار کرد: خداوند در این آیه میفرماید اى مردم همانا وعده خدا حق است زنهار تا این زندگى دنیا شما را فریب ندهد و زنهار تا شیطان فریبنده شما را در باره خدا نفریبد دو خطر وجود دارد، یکی اینکه شما در میدان بازی هستید و دیگر اینکه فرد دیگری یعنی شیطان برای شما بازیگردانی کند، یک انسان حکیم وقتی میبیند بازیگران فوتبال و والیبال با هم دعوا میکنند، رنج میبرد و میگوید بازی که برای تفریح است، با خود میگوید که بازی که محکمه قضا نمیخواهد و شما چرا بازی را جدی گرفتید، توی میدان بازی اگر کسی ببرد یا ببازد دیگر دعوا و فحش گفتن ندارد.
حضرت آیتالله جوادی آملی ابراز کرد: برخیها آمدند بازی را جدی گرفتند و برای آن سرمایهگذاری کردند، حال آن که بازیهایی همچون والیبال و فوتبال برای آن است که انسان رفع خستگی کند و نشاط بیابد، اگر کسی که بازی را جدی بگیرد، مغالطه کرده است، اما دو مغالطه است که جزو نوآوریهای دین است، یک مغالطه این است که انسان یک موجود غیرانسانی را انسان خیال بکند، این غلطانداز است، دیگر اینکه بازی و هزل را جد بداند، این دو مطلب از نوآوریها و ابتکارات دین است.
جدی گرفتن امور دنیایی مغالطه است
وی ادامه داد: به همین دلیل هم در قرآن فرمود «وَیُعَلِّمُکُم مَّا لَمْ تَکُونُواْ تَعْلَمُونَ» ما چیزی گفتیم که نه میدانید و نه شنیدید و نه میتوانید باد بگیرد، به پیامبر هم فرمود « وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ » تو از کجا میخواهی یاد بگیری، این مغالطه را در نهجالبلاغه امام علی(ع) در خطبه هفتم ذکر کرد، اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاکاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَی لِسَانِه» شیطان با برخی افراد کاری میکند که در سینههایشان وارد میشود، لانه میکند و تخم میگذارد، بچههای شیطان در سینههای اینها پرورش مییابد، تا جایی که شیطان با چشم آنها نگاه میکند و با زبان آنان حرف میزند.
وی با تأکید بر این نکته که بازی برای این است که انسان خستگی خود را رفع کند، خاطرنشان کرد: مسأله جد و بازی هم همین است، بازی بازی است، در قرآن فرمود خود دنیا هم جز بازیچه چیز دیگری نیست، مسأله تعلیم، تعلم و اوصاف الهی و مانند آن جدی است، اما من این مقام را دارم و تو آن مقام را داری، من این شهریه را میدهم و تو آن شهریه را میدهی، من باید جلو بیفتم تو باید جلو بیفتی اینها بازی و دنیا است، «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» یکی از بندگان خاص خدا وقتی اوضاع ما را میبیند، میخندد و میگوید اینها برای بازی دعوا میکنند.
حضرت آیت الله جوادی آملی ادامه داد: در جای دیگر هم به نحو کلی گفت «وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ» شهریه را من باید بدهم یا تو، فرقی نمیکند، این بحث را من باید بکنم یا تو، این که من باید جلو بیفتم و باید این لقب بگیرم، این بازی است، یک بازیگری به نام شیطان انسان را بازی میدهد و این کار غرور است، نه بازی دنیا شما را سرگرم کند، نه آن بازیگر که فرمانده شما است، شما را سرگرم کند، او دشمن جدی شما است، ما همانطور که این بازیها را میبینیم و میخندیم و میگوییم اینها برای چی دعوا میکنند، اوحدی از اهل ایمان وضع ما را میبینند و میخندند، بازی بازی است و حکمت حکمت است، مبادا شما بازی را با حکمت خلط کنید، که مغالطه اخلاقی میشود و اگر حیوانیت را با انسانیت خلط کردید، مغالطه معرفتی رخ داده است.188278رسا
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.